هیچ وقت به فراخور زندگی سایرین در نمیام
خرداد ۳۰، ۱۳۸۸
نبض حماقت
 


گم شو از شر من


من که دام محبت می گسترم


بوی کوه و دریا را تف کن به بی نصیب بودن ها


کنایه بشو و بخور به تن زرد آدمی


من دیوانه آن دمم که سی و سه ساعت به جز بوسه چیزی نخوردی


 


 

خرداد ۲۲، ۱۳۸۸
مجبور شدم
 اعلامیه ها به زمین میریزد


شب رفتگرها جارو میکنند


۴سال میگذرد


و باز هم جارو می کنند


و باز هم....


چه شخصیت فلسفی دارد این رفتگر

خرداد ۱۵، ۱۳۸۸
بهشت
         


          


          بیا رو راست باشیم و به جهنم برویم