هیچ وقت به فراخور زندگی سایرین در نمیام
خرداد ۰۳، ۱۳۸۹
Based On A True Story

در بقالی سر کوچه
مشتری: سلام، از رسول چه خبر؟
مغازه دار: در حالی که داره ماست میزاره تو نایلون با لحن کاملن جدی می گه: هیچی دستشو قطع کردند.
و یه نگاه ترسناک به من میندازه....



برچسب‌ها: ,

8 Comments:
Anonymous فورتونا said...
دقیقن حس مشابه پست قبلو داشت..

Anonymous الینو said...
مرسی سیامک جان!

Anonymous ترانه said...
با فورتونا موافقم...

Anonymous ترانه said...
سلام
ایمیلم رو گرفتی؟؟

Anonymous ترانه said...
سلام عزیزم
من از فیس بوک برات فرستادم چطور نرسیده؟؟؟

Anonymous سیاوش... said...
چه خطرناک!

Anonymous ترانه said...
سلام سیامک جان

حالت چطوره عزیزم ممنونم که اینقدر بهم لطف داری.

Anonymous ترانه said...
من منتظر پست بعدیت هستم عزیز یه کم زودتر...